ناگفته های یک زن خانه دار بدون سانسور

سلام سلام

سلام سلام

یادتونه در مورد اهدافم گفتم و یکی از اهدافم تعذیه و سلامتی بود.من دنبال بهترین کتاب‌ها رفتم و آنها را لیست کردم تا یکی یکی بخرم و بخونم.

من چندین روز بود که دنبال کسب درامدبودم که تو خونه انجام بدم.میدونین که همسرم اجازه نمیده و کلا الان بازار خرابه.به علاوه برای یه خانم هم خیلی سخته کار در بیرون هرچند مردهای خوب هم هستند اما بداش بیشترند.خانم‌های شاغل بیشتر درک میکنند.

من به یه نتیجه‌‌‌ای رسیدم

صبح ساعت 7 برادر شوهرم زنگ زد و بهمون حلیم شیر داد با نون.البته در این چند روز که نبود همسرم هم حلیم بادمجون داده بود تا اینجاش ک من میدونم و فکر میکنم بازم بود و مراقب چاقالو‌ها بود

شب همگی بخیر

یه چک به نظرات اولین پست‌هام انداخاتم و سر به اونهایی که خبری ازشون نداشتم زدم